روزنوشت

بازگشتی به 4 سال پیش

زندگی هر آدمی سرشار از فراز و نشیب است زندگی بدون این فراز و نشیب‌ها یک‌نواخت و مرده می‌شود گاه رخدادهایی ما را در راه زندگی به پیش یا پس می‌راند و شاید راه زندگیمان را دگرگون کند. من نیز به این باور رسیدم که چهار سال است در راهی گام برداشتم که بخشی از آن ناروا و نادرست بوده باری از رخدادهای این چهار سال درس‌هایی گرفتم که به کمک آن‌ها می‌توانم بهتر از گذشته زندگی کنم و خودم را خوشبخت گردانم.
برخی از چیزهای زندگیم را از امروز دگرگون کردم. دوباره پس از چهار سال یک خوره‌ی نسک (کتاب) خواهم شد می‌نویسم و می‌خوانم به راستی نسک‌ها بهترین دوست هستند. هنوز نسک‌های بی‌شماری هستند که نخوانده‌ام.
دوباره در زندگیم آیین‌نامه‌ی (قانون) ویژه‌ای را پیاده‌سازی می‌کنم. اگر برای هر کاری در زندگیتان برنامه و آیین‌نامه داشته باشید بهتر زندگی خواهید کرد پیروی از این‌ها به من آرامش بیش‌تری می‌دهد.
شماره موبایل تازه‌ای گرفتم و شماره‌اش را به هیچ کدام از دوست‌ها و آشناهایم نخواهم داد دوست خوبم که این نوشته را می‌خوانی از این پس می‌توانی از این راه‌ها با من در پیوند (تماس) باشی. من دوست ندارم با تلفن به گفت‌و‌گو بنشینم مگر با کسی که برایم بسیار ارزشمند باشد.
باز هم‌چون گذشته در تاریکی می‌نشینم و در نور، شهریاری (پادشاهی) می‌کنم.
کم‌تر به دیدار دوست‌ها و آشناهایم خواهم رفت دوست دارم بیش‌تر تنها باشم تنهایی به من کمک می‌کند بهتر و بیش‌تر بیاندیشم. از باشندگی در همایش‌ها نیز دوری می‌کنم و تنها به انجمن خودمان (ژاکسین) می‌روم.
پانوشت: من نه افسرده و نه جهان‌گریز شده‌ام. بسیار شادمان و از زندگیم خشنود هستم نگرانم نباشید ;)

2 دیدگاه در “بازگشتی به 4 سال پیش

  1. behroozam گفت:

    درود . فایده نداره باید رگباری نظر بدم . اینه که دوباره کتاب میخونی خیلی خوبه ، بعد از دو سال مشغله کنکور منم میتونم الان با خیال راحت کتاب بخونم و این چیز خوبیه . تنهای رو به حد کافیش دوست دارم چون نمیتونم هم زمان در کتاب ها افکار و اندیشه هام و هم زمان به فکر افراد و مشغولیات اون ها باشم ولی به قدر کافی اجتماعی هستم و خواهم بود . یک هفته گوشیم رو تو مغازه یکی از دوستام جا گزاشته بودم و حتی متوجه نبودنش نشدم تا زمانی که دوستم با من تماس گرفت .
    1- نشون میده که به شدت حواس پرتم
    2- سال به سال کسی به گوشیم زنگ نمیزنه
    اینباکس ایمیلم ولی پر از تماس های کاری و غیره و غیره .
    گفتی 4 سال . فکر کنم این تابستون 4 سال از آشناییمون در منسجر l4i میگزره اقای وبلاگ ها . شاید یکی از دلایلی که باعث شد من به سمت طراحی و آموختنه اصول طراحی وب و برنامه نویسی وب برم تو بودی وگرنه 4 سال پیش جوجه هکری بیش نبودم .

    قانون زندگیم البته تمسخر کسایی بوده که خودشون رو محدود به قانون کردن های دست و پاگیر کردن . چه ساعتی بلند شیم ، چه بخوریم چی بپوشیم ، اینا همش یه سری چیز محدود به بعد همینی که هستشه . قانونم یکی فقط اونم اخلاقیاته . و آره اخلاقیاتمم نسبی هستش و محدود به قانون نیست بازم :)

    خوب خیلی پر گویی کردم . خوش باشی و پاینده

    1. درود بهروز جان همیشه این رخداد نشونه‌ی حواس‌پرتی نیست شاید به موبایل نیاز نداری. یادش خوش در گذشته در پیام‌رسان ال‌4آی بودیم. من از هنگامی که اینترنتم دیال آپ بود اون‌جا بودم. شاید 6 سال پیش شایدم بیش‌تر. همواره خشنود میشم کمکی از دستم برات بر بیاد
      شاید بهتر باشه آیین‌نامه‌ی زندگیمو این‌جا بنویسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *