پندی به نویسندگان
نوشتن همان اندازه که آسان است دشوار نیز هست و بستگی به این دارد که میخواهی چه چیزی بنویسی شاید بخواهی کارهای روزانهات را فهرست کنی و یا نامهای به دوستت بنویسی شاید بخواهی یادوارده (خاطره) یا سرودههایت را بنویسی و شاید بخواهی در جاهایی مانند فیسبوک و توییتر چکیدهنویسی کنی. نوشتن برای من همیشه دلچسب بوده و یکی از کارها و سرگرمیهای روزانهی من است و دستاوردش برای من نوشتن سه نسک (کتاب) است که شوربختانه تا هنگامی که جایی به نام «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» در ایران هست نمیتوانم آن را در دسترس خوانندگان بگذارم.
من بر این باورم که اگر نویسندهای نوشتن را برای یک روز رها کند دستانش کپک میزند. همیشه به دوستان وبلاگنویسم میگویم نوشتن را رها نکنید زندگی هر آدمی داستانی خواندنیست. از دیدگاه من بزرگترین دشمن نوشتنهای آماجدار (هدفمند) سرویسهای چکیدهنویسی مانند فیسبوک و توییتر هستند نگاهی به سالهای گذشته میاندازم و میبینم بخش بزرگی از وبلاگنویسان در دریای توییتر و فیسبوک و … فرو رفتند و کوسهی چکیدهنویسی دستانشان را خورد.
بسیار خشنودم که نویسندگان نسکها تنها برای پیوند با خوانندگان از این سایتها بهره میگیرند و به زندان چنین سرویسهایی نیفتادهاند چون اگر چنین میشد دیگر نسکی برای خواندن نمییافتم و این برای من از بمباران اتمی هم دردناکتر است.
از خودتان بپرسید واپسین باری که رخدادهای روزانهتان را نوشتهاید کی بود؟ واپسین باری که سرودهای از اندیشهتان گذر کرد و بر روی برگه نوشته شد کی بود؟ واپسین باری که داستان کوتاه و یا بلندی نوشتید کی بود؟ دستانتان را نگاه و بو کنید آیا دستان شما کپک نزده است؟ میدانم دوباره دست به نوشتن شدن کاری بسیار دشوار است ولی به دستانتان بیاندیشید و نگذارید پوسیده شود. تلاش کنید برگهای را با پندارهایتان پر کنید و یا در وبلاگ خود چیزی بنویسید هر کجا که میخواهید بنویسید. بنویسید. بنویسید.
چه نویسندهی نسک باشی یا سراینده ، چه یادوارههایت را بنویسی و یا وبلاگنویسی کنی، تو یک نویسنده هستی و نویسندگان پیامبران دیوانگان هستند!
سوشیانت زوارزاده
ممنون از مطلب خوبتون
درگیر نوشتن هستم، اما نه در بلاگ شخصی.
این روزها با هدف بازاریابی محتوا، در علم بازار می نویسم و برای همین وقتی برای سر زدن به بلاگ شخصیم ندارم.
هرچند که فکر نمی کنم فرق زیادی هم بکنه و مهم اینه که از نوشتن لذت میبرم. :)
من واقعا کپک زدن دستها رو تجربه کردم، علاوه بر اون انگاره ایده و افکار هم کپک میزنند. باید مداوم بنویسیم، حتی اگر یک روزانهِ نویسِ ساده باشیم.
زحمت بکشید پی دی افش رو بگذارید روی اینترنت یه آدم نامحترم پیدا میشه میره مجوز می گیره.مجوز از ارشاد مستلزم خ.ا.ی.ه.م.ا.ل.ی است که کار آدم با شرف نیس