پیرزن و بافتنی
چندیست که خانهام (همین تارنمایی که اکنون در آن هستید) خاک گرفته. تار عنکبوت از در و دیوارش میبارد. چه خشک و بیروح. چه آرام بی هیچ زمزمهای. چندیست که دست از نگاشتن کشیدهام هم در این تارنما و هم نوشتن رمانم. بیشتر میخوانم تا اینکه دست به خامه ببرم.
زندگی هر روز پیچیدهتر میشود همچون گلولهای از نخ بافتنی که گربهای با چنگهایش آن را به هم میزند. و من همچون پیرزنی این کلاف سر در گم را از نو میآرایم تا دوباره ببافم و ببافم و ببافم.
پانوشت: این روزها فشار عصبی بسیاری روی من هست. تلاشم اینه که همه چیز رو درست کنم. به زودی هم سیستم تارنما و هم پوستهای تازه جایگزین میشه و بیشتر خواهم نوشت.
نگران نباش خیلی زود همه چیز درست میشه غصه نخور تو میتونی همه چیزو درست کنی اتفاقات خوبی در راهه مطمئن باش
سلام واقعا از مطالبی که شما در سایت گذاشتید سپاسگذارم دقیقا تمامی اون چیزهایی را که من برای بادی پرس و ورد پرس میخواستم در سایت شما وجود دارد.امیدوارم هرجا که هستید در جای جای این سرزمین خاکی موفق باشید.
درود سپاس از شما دوست خوبم. امیدوارم همواره بتونم کمکی هر چند کوچک به شما دوستان بکنم