پندهایی از پادشاه به فرمانده برای جنگ
اینک که میخواهی برای خود سپاهی برای جنگ فراهم کنی پندها و سخنهایم را خوب گوش کن امید است که آنها را به یاد بسپاری زیرا که پیروزی تو و پیشروی در راه، بستگی به این دارد که سخنهایم را به کار بگیری.
همواره پیشاپیش سپاه بجنگ تا سربازانت دلیری را از تو بیاموزند و از پیکار با دشمن نترسند. اگر در قلب سپاه باشی میپندارند که میخواهی به دست آنها پاسداری شوی و اگر پشت نیروهایت باشی میپندارند که از پایان جنگ آگاه هستی و میخواهی فرار کنی پس همواره پیشاپیش بجنگ تا نیروهایت امیدوار به پیروزی باشند. هیچگاه پشتت را به دشمن نکن زیرا با پشت کردن به دشمن شرافت و مردانگیت را به رایگان میفروشی تا واپسین نفست بجنگ و به راهت باور داشته باش همسان کودکی باش که میخواهد کبریتی را در طوفان روشن کند و باور دارد که کبریت خاموش نخواهد شد!
تلاش کن تا نیروهای کارآزموده را در کنار خود داشته باشی و از خیانتکاران دوری کنی. همیشه بدترین زخمها را از نیروهای خودت خواهی خورد نه از سپاه دشمن. چون تو به سربازانت راه جنگیدن و تیز نگاه داشتن شمشیرها را آموزاندی همواره زخمهایی که برخی از سربازانت به تو از پشت خواهند زد کارسازتر است چون تو پیشاپیش میجنگی. تلاش کن همواره از درون و برون یارانت آگاه باشی. اینها را گفتم تا دربارهی جنگجوهایت آگاه باشی نه اینکه بیاعتماد شوی. اعتماد کن اما نه بیش از اندازه.
تو بر سپاه اهریمنی پیروز خواهی شد همانگونه که 3641 سال پیش …. پیروز شد.
دستهایم را به تو میدهم تا در کشاکش جنگ حامی تو باشد
چشمهایم را به تو میدهم تا در هنگامه جنگ پس خویش را نیزببینی و از حملات غافلگیرانه در امان مانی
پاهایم را به تو میدهم تا استوارتر بر زمین گام برداری و پرچم خویش را بر زمین برافرازی
قلبم را به تو میدهم تا دل قوی داری و با قدرت و شهامتی دوچندان به نبرد بپردازی
من با توام
سایه توام به هرکجا روی
سر نهاده ام به زیر پای تو