دلدادگی یا عشق چیست؟
دلدادگی (عشق) واژهایست که در هر فرهنگ و زبانی از آن یاد شده است هر کسی دربارهی این واژه باوری دارد. آیا میتوانید بگویید دلدادگی چیست؟ ویژگیهای دلداده (عاشق) چیست و چگونه میتوان او را شناخت؟ چند گونه عشق هست؟ و … .
پاسخ به چنین پرسشها کمی دشوار است چون بسیاری از مردم ناهمسانی (تفاوت) میان هوس، دوست داشتن و دلدادگی را نمیدانند و نادانسته دوست داشتن را با دلدادگی همتراز میدانند.
عشق چیست؟
دلدادگی یا عشق را میتوان کشش و گرایش به یک چیز، فراتر از دوست داشتن نامید که با گذر زمان کاهش نیابد.
دلدادگی میتواند به کسی یا چیزی باشد. نمونههایی از آن دلدادگی اهورایی (عشق به خدا)، میهن، خانواده، هنر، ورزش، گل و گیاه و یا یک تن (فرد) است.
دلدادگی یا عشق را میتوان در چند گروه بخشبندی کرد:
1- اهورایی
2- انسانی
3- جانداری
4- کالایی
5- مفهومی
دلدادگی اهورایی
که همان دلدادگی و عشق به خدا، باورهای دینی و گزینههای اخلاقی و بینشی است.
دلدادگی یا عشق انسانی
دلدادگی یا عشق به انسانی دیگر را میگویند. بالاترین نمونهی آن دلدادگی مادر و پدر به فرزندشان است. این گونه از دلدادگی میتواند با کشش جنسی و آمیزش همراه باشد یا نباشد.
دلدادگی جانداری
دلدادگی به گیاهان و جاندارانی مانند سگ و گربه را دلدادگی جانداری میگویند.
دلدادگی کالایی
دلبستگی بسیار داشتن به چیزهایی مانند کامپیوتر، خانه، طلا و …
دلدادگی مفهومی
دلدادگی به چیزهایی مانند، دانش، هنر، فرهنگ، آزادی، موسیقی و … .
اکنون به بررسی بیشتر دربارهی دو گروه نخست بپردازیم.
ویژگیهای برجستهی دلدادگی یا عشق
1- بدون چشمداشت است
2- افزایش با گذر زمان
3- جانفشانی
4- او، به جای من و ما
5- پذیرش
6- پشیمان نشدن
7- برآوردهسازی خواستهها
بدون چشمداشت
یکی از ویژگیهای دلداده این است که بدون هیچ چشمداشتی دلبر (معشوق) را دوست دارد دوست داشتن و کشش او به جای اینکه برای پول، چهره و یا جایگاه او باشد به خاطر خود اوست. این ویژگی بسیار برجسته است. به یاد بسپارید که یک دلدادهی راستین همواره دلداده خواهد ماند باری اگر دلبرش معتاد و گدا شود و یا با سوختگی، زیبایی چهرهاش را از دست دهد! در هوس، چشمداشت دیده میشود و ویژگیهایی که در کسی میبینیم نیرو دهندهی هوس هستند.
افزایش با گذر زمان
دلدادگی همانند آتشی است که روی آن نفت ریخته میشود. گذر روزگار، آتش دلدادگی را افروختهتر و بیشتر میکند. باری هوس اینگونه نیست هوس با گذر زمان فروکش میکند و کمتر میشود. در دلدادگی و عشق واژهی “عادت” راه نخواهد یافت باری هوس با گذر روزگار به سوی عادت کشیده میشود.
جانفشانی
دلداده همواره تلاش میکند از کسی که قلبش برای اوست نگهداری و پشتیبانی کند او برای تندرستی و آرامش کسی که دوستش دارد خود را به آب و آتش میزند و آماده است که جان خود را نیز برای نگهداری از او بدهد. برای نمونه اگر کودکی در آب بیافتد و شنا کردن را نیاموخته باشد مادرش برای رهایی او خود را به آب میزند شاید مادر نیز شنا نیاموخته باشد باری برای رهایی کودکش هر کاری را بتواند میکند و آمادهی جانفشانی است.
او، به جای من و ما
یک دلداده، خودخواهی نمیکند نشانهی هوس “من گفتن و خودخواهی”؛ نشانهی دوستی “ما شدن”؛ و نشانهی دلدادگی “او” است. کسی که دلداده است خودخواه نیست. سود خود را نمیسنجد و تنها کاری را میکند که یارش میخواهد. او را شادمان میکند باری اگر آن کار خودش را آزرده کند، برای یارش آن کار را انجام میدهد و آزردگی را به جان میخرد.
پذیرش
هر آدمی برخی از رفتارها و گفتارهای دوستانش را نمیپسندد باری اگر همین رفتار را از دلبرش یا همان معشوقش ببینید ناپسند نمیداند و از آن رفتار و گفتار آزرده نمیشود. یک دلداده برای دگرگون کردن رفتارهای یارش تلاش نمیکند و او را همانگونه که هست دوست دارد. در هوس و دوست داشتن ما تلاش میکنیم رفتار کسی را که دوست داریم به گونهای که خودمان میپسندیم دگرگون کنیم.
پشیمان نشدن
دلداده هرگز از کارهایی که برای یارش انجام میدهد پشیمان نیست و از بودن کنارش احساس پشیمانی نمیکند او همواره از بودن کنار دلبرش به خود میبالد. پیشامدهای ناگواری که در زندگی به شوند (دلیل) بودن و خواستن دلبرش برایش پیش میآید او را از کشش به یارش پشیمان نخواهد کرد.
برآوردهسازی خواستهها
دلداده تلاش میکند تا خواستههای یار را هر اندازه ناشدنی و دشوار باشند برآورده کند. اگر داستان شیرین و فرهاد را خوانده باشید به یاد دارید که فرهاد در راه رسیدن به شیرین ناچار شد در کوه بیستون شبانهروز کار کند و کوه را بتراشد. پس فرهاد کوهکن بودن، یکی از دیگر ویژگیهای یک دلداده است. در هوس به خواستههای کسی که دوستش داریم گوش میکنیم باری سود و زیان خود را میسنجیم و اگر آن خواسته به زیان ما باشد از انجام آن پرهیز میکنیم.
به یاد بسپارید که دوست داشتن از دوست داشته شدن، فراتر و دلپسندتر است چون در دوست داشتن از روی خودسالاری (خودمختاری) انجام میشود.
با بررسی این ویژگیها که دربارهی آن سخن گفتم خواهید دید که بیشتر پیوندها (چه ازدواج و چه دوستدختر – دوستپسر) از روی دوست داشتن یا هوس رخ میدهند و در آن دلدادگی یا عشق جایی ندارد.
اکنون از خود بپرسید برای چه ازدواج کردید؟ برای چه دوستدختر یا دوستپسرتان را دوست دارید؟ آیا دلداده هستید یا او را دوست دارید؟ آیا دلداده هستید یا نه؟ شاید بهتر باشد بار دیگر این نوشته را بخوانید و به آن بیاندیشید.
تحلیل فوق العاده ای بود که با این جمله بندی خوب جایی نخوانده بودم حقیقت عشق رو در بیانی کوتاه توضیح میداد
ممنونم <3
متن زيبا واقع بينانه اى بود ،من معتقدم كه ميشه ولى بايد دل بزرگى داشت دوست داشتن با زمان كمتر نميشه بلكه گاهى به فداكارى تبديل ميشه