رویای زندانی شدن
دیشب برای من همانند دیگر شبهای زندگیم آرام و زیبا بود. مهمان دوستی مهربان و دوستداشتنی بودم و پس از آنکه شام خوردیم و اندکی بازیگوشی کردیم به خواب رفتیم. دیشب رویایی دیدم که در آن آقای جنتی پدر همراه…
دیشب برای من همانند دیگر شبهای زندگیم آرام و زیبا بود. مهمان دوستی مهربان و دوستداشتنی بودم و پس از آنکه شام خوردیم و اندکی بازیگوشی کردیم به خواب رفتیم. دیشب رویایی دیدم که در آن آقای جنتی پدر همراه…
گاه رشتهی پندارم خطخطی میشود همانند پیلهی ابریشم مرا درون خود فرو میبرد تا نبینم نشنوم نگویم. در پیلهی پندارهایت که گرفتار شوی یاد زندان میافتی که روی دیوارش پر شده از نشانههای روزشمار زندانی برای رهایی. کی رها میشوم؟…
زندگی زندانیست شگفتانگیز گاه این زندان به گسترهی چشم ماست و گاه بزرگتر از کهکشان. زندان همواره جایی رنجآور نیست گاه زندانی درون زندانش شادمانتر از بیرون است یاد دوستی افتادم که میگفت: استیو جابز و بیل گیتس کسانی بودند…